طرح ترسیب کربن چیست؟
این طرح در سال 1384 به عنوان یکی از موفقترین پروژههای بینالمللی شناخته شد، از این پروژه میتوان به عنوان یک پروژه توسعه روستایی نام برد که این طرح در بحث توسعه متکی بر سرمایههای اجتماعی در کنار سرمایههای فیزیکی و مالی است.
جامع بودن مسائل مربوط به توسعه و پیوستگی عوامل موثر در توسعه در این طرح مدنظر است، در واقع توسعه روستایی مقدمه توسعه کشاورزی و همچنین مقدمه توسعه متعادل و همهجانبه کشور میتواند باشد. در تمام کشورهایی که فرآیند توسعه را طی کردند توسعه روستایی به عنوان قدمهای اول و اساسی مورد نظر در توسعه مطرح بوده و دنبال شده است. یکی از عوامل موثر و نقشآفرین در این طرح بحث مشارکت مردم در همه موضوعات مختلف اجتماعی و اقتصادی است که در این پروژه، این واژه عینیت بخشیده شده و مشارکت مردم به معنای واقعی تحقق پیدا کرده استاین پروژه که برنامه ای مشترک بین دولت جمهوری اسلامی ایران و برنامه عمران ملل متحد است اصل جامعنگری در توسعه روستایی به عنوان یک اصل اساسی باید پذیرفته شود.
ترسیب کربن به جذب دی اکسید کربن اضافی جو توسط اندامهای هوایی و زیرزمینی گیاهان مرتعی به منظور کاهش اثرات سوء پدیده گرمایش زمین، ترسیب کربن گفته میشود. حدود 60% گرمای زمین بخاطر دی اکسید کربن این گاز است و اگر کسی بتواند دیاکسیدکربن را کنترل کند یا کم کند یا کاهش دهد تا 70% اثر گازهای گلخانهای را کم کرده است؛ پروژه ترسیب کربن میخواهد دی اکسید کربن را به عنوان مهمترین گاز گلخانهای کاهش دهد. از سال 1860 هرچه زمان گذشته دما بالاتر رفته و تقریباً به همان میزان دیاکسیدکربن هم زیاد شده است؛ یعنی میزان دی اکسید کربن با دما رابطه تقریباً مستقیمی دارد و هر چه زمین گرم شود به ازای یک درجه سانتیگراد افزایش دما شش درصد رطوبتگیری جو زیاد میشود اما به دلیل گرما این رطوبت از هم پراکنده است. به زبان دیگر ابر وجود دارد اما بارندگی وجود ندارد و ابرها از بالای سرمان رد میشود. به عبارت دیگر رطوبتگیری جو زیاد است اما درجه هوا برای بارش باران و برف کم نمیشود.
در هر حال اگر زمین گرم شود بارش کم میشود و بیابانزایی اتفاق میافتد و نهایتاً دامداری و مسائل دیگر با مشکل مواجه شده و فقر بوجود خواهد آمد. فقر بوتهکنی را به همراه دارد و دیاکسیدکربن کمتر جذب میشود یعنی زمین سرد نمیشود و همه اینها زنجیروار با هم ارتباط دارد که مثلاً از کندن یک بوته شروع میشود. متاسفانه تغییر اقلیم طبعاتش به افراد محروم و قشر بیبضاعت جامعه میرسد و مشکلاتش برای آنها به وجود میآید. اما میتوان این چرخه را اصلاح نمود به این صورت که اگر مراتع احیا شود خودبخود دیاکسیدکربن جذب خواهد شد؛ زمین سرد شده و بارش انجام خواهد گرفت و مراتع بهبود مییابد.
دستاندرکاران پروژه، دولت جموری اسلامی ایران، سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری کشور، برنامه عمران ملل متحد یا UNDP، تسهیلات جهانی زیستمحیطی و مهمتر از همه مردم می توانند در رسیده به سه هدف ملی، محلی و جهانی برای پروژه یاری رسان باشند. در سطح محلی “بهبود شرایط اجتماعی ـ اقتصادی”، در سطح ملی “احیای مراتع” و در سطح جهانی “ترسیب کربن” به عنوان سه هدف قلمداد میشوند. با انجام این پروژه تعهدات دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک مثال و نمونه میتواند مدنظر قرار گیرد. آنهایی که در امر توسعه و بیابانزدائی فعالیت میکنند و به بحث توسعه پایدار میپردازند به این جمله معتقدند که “اساساً مبارزه علیه فقر، مبارزه با بیابانزایی” است.
استراتژی پروژه “احیای مراتع تخریب یافته برای مردم و با مردم (یعنی از نهالکاری صرف به بهرهگیری مردم از منافع نهالکاری)، اتخاذ رویکردی یکپارچه و همهجانبهنگر و استفاده از همکاری توأم زنان، مردان و جوانان، در مدیریت مراتع (از طریق تعقیب اهداف توسط همه مردم و استفاده از نظرات ایشان)” میباشد. اجزای این پروژه را نیز میتوان به چهار بخش “محرومیتزدایی”، “مشارکت و کار گروهی”، “مشارکت و توانمندسازی جوامع محلی” و “احیای مراتع و ارائه مدلسازی ترسیب کربن” تقسیم نمود. اگرچه در توسعه بحث میشود که باید تحقق این مسئله از پایین به بالا باشد ولی عملاً در برخی مواقع از بالا به پایین هم انجام میشود. در این پروژه خیلی از موارد از مدیریت مرکزی به مدیریت محلی و مردم تفویض شده است و این خود میتواند حداقل برای پروژههای مرتبط با مراتع و منابع طبیعی الگویی باشد؛ هرچند معمولاً مدیریت برخی از موارد در اختیار مدیریت مرکزی باقی میماند.
مشارکت در این پروژه از طریق روش بسیج جوامع محلی انجام میشود که در این پروژه این امر بومی شده است. مشارکت جلب نمیشود مگر اینکه انواع سرمایه در سطح محلی تقویت و در کنار هم مورد استفاده قرار گیرد:
ـ سرمایه اجتماعی مردم جهت افزایش قدرت تصمیمگیری و توانمندسازی آنها،
ـ سرمایههای مالی (نیازهای مالی صرفاً از طریق دولت تأمین نشود بلکه بخشی از طریق خود مردم باشد)،
ـ سرمایههای انسانی (بهعنوان موثرترین نقش و موتور تحرک توسعه از طریق ارتقاء سطح سواد و آموزش شغلهای درآمدزا و.)،
ـ سرمایههای محیطی (با هدف احیاء پایدار مرتع نه صرفاً نهالکاری)از طریق فرهنگسازی در مدارس و معرفی انرژیهای نو و مشاغل جایگزین و. و
ـ نهایتاً سرمایههای فیزیکی
در خصوص حفظ و احیاء و مراتع، به غیر از بحث مشارکت مردم و توانمندسازی و آموزش آنها، باید از روشهایی استفاده شود که وقتی مجری پروژه با اتمام زمان انجام کار کنار میرود مردم بتوانند ادامهدهنده آن باشند. لذا استفاده از برخی از فناوریهای پیشرفته مثل بارور کردن ابرها در چنین پروژههای توسعه پایدار روستائی کاربرد ندارد. یکی از ویژگیهای این پروژه بومی شدن فعالیتهای گروه اجرای پروژه بوده است بطوریکه هر کاری که انجام شده بگونهای است که مردم خودشان میتوانند ادامهدهنده آن باشند. این از معدود پروژههای با این ویژگی است که در آن، مثلاً مردم مراتع خودشان را بیمه میکنند. در حال حاضر محافظت پایدار از مراتع در این منطقه با تعیین محافظ افتخاری از بین خود مردم که حقوقی هم از دولت نگیرد در حال انجام است. دلیل این مسئله پیوستگی اهداف پروژه با اقتصاد مردم است. به عبارت دیگر این هدف پروژه با توجه همزمان به دو مولفه توسعه پایدار و مشارکت مردمی یعنی امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی محقق شده است.
- لینک منبع
تاریخ: جمعه , 09 مهر 1395 (00:26)
- گزارش تخلف مطلب